گشت ارشاد؛ نماد سرکوب و فاجعه انسانی علیه زنان ایران
در قرن بیستویکم، زمانی که زنان در سراسر جهان برای پیشرفت، برابری و کرامت انسانی میکوشند، در ایران هنوز زن بودن جرم تلقی میشود. «گشت ارشاد» نه نیروی انتظامی، بلکه بازوی سرکوب حکومتی است که آزادی و هویت زن ایرانی را هدف گرفته است. نامش را «ارشاد» گذاشتهاند، اما حقیقت آن چیزی جز تحقیر، خشونت و نقض آشکار حقوق بشر نیست.
هر روز در خیابانهای ایران، زنانی تنها به جرم انتخاب نوع پوشش، قربانی توهین، بازداشت و ضربوشتم میشوند. این صحنهها نه قانون، بلکه شکنجهی روانی و جسمیاند. مأموران گشت ارشاد، به دستور حکومتی عمل میکنند که از قدرت و صدای زنان میترسد. حکومتی که نمیخواهد زن، آزاد بیندیشد، آزاد زندگی کند و آزاد انتخاب کند.
فاجعه زمانی عمیقتر میشود که جان انسانها در این مسیر گرفته میشود؛ از مهسا (ژینا) امینی تا دهها زن ناشناختهای که نامشان در سکوت رسانهها خاموش شد. کشته شدن یک زن بهدست نیروهای حکومتی، نه حادثهای اتفاقی، بلکه نتیجهی مستقیم سیاستهای ضدزن و ایدئولوژی مردسالارانهی نظام جمهوری اسلامی است.
گشت ارشاد چهرهی عریان یک تفکر بیمار است؛ تفکری که زن را نه انسان، بلکه ابزار کنترل اجتماعی میبیند. در حالیکه قرآن و هیچ دین و قانونی نمیتواند مجوز خشونت علیه زنان باشد، حکومت ایران با توجیه «حفظ ارزشها» در واقع ارزشهای انسانی را لگدمال کرده است.
امروز صدای زنان ایران از خیابانها، زندانها و تبعیدگاهها برخاسته است:
«ما دیگر سکوت نمیکنیم.»
این فریاد نهتنها علیه روسری اجباری، بلکه علیه تمام اشکال بردگی مدرن است.
گشت ارشاد شاید بتواند حجاب را به زن تحمیل کند به اجبار یا او را به بازداشتگاه ببرد، اما نمیتواند روح آزادش را در زنجیر کند. نسلی برخاسته است که با شجاعت، بهای آزادی را میپردازد و نمیگذارد خون مهساها بیثمر بماند.
تا زمانی که «زن بودن» در ایران جرم تلقی شود، هر خیابان کشور میدان مقاومت است.
و تا روزی که گشت ارشاد برچیده نشود، تاریخ، این حکومت را با ننگ و شرم به یاد خواهد سپرد.
نگارهاشمی