ایران در سایه طناب دار: اعدامهای اخیر و نقض گسترده حقوق بشر
در سالهای اخیر، ایران با موجی فزاینده از اعدامها مواجه بوده است؛ موجی که نه به قصد اجرای عدالت، بلکه برای ایجاد ترس، کنترل جامعه و خاموش کردن صدای منتقدان استفاده میشود. این اعدامها، خانوادهها را در اندوه و رنج عمیق فرو میبرند و نسلی را در سایه وحشت و اضطراب شکل میدهند. قربانیان این سیاست شامل فعالان سیاسی، خبرنگاران، دانشجویان و حتی نوجوانان هستند؛ افرادی که تنها به دلیل اعتراض، داشتن دیدگاه متفاوت یا دفاع از حقوق انسانی، جان خود را از دست دادهاند. افزایش تعداد اعدامها و محرمانه بودن محاکمهها نشان میدهد که سیستم قضایی ایران فاصله زیادی با عدالت، شفافیت و رعایت حقوق بنیادین انسانها دارد و مجازات اعدام به ابزاری سیاسی و سرکوبگر تبدیل شده است.
اغلب اعدامها بدون دسترسی متهمان به وکیل، بدون رعایت استانداردهای بینالمللی محاکمه و با اعترافات گرفته شده تحت فشار انجام میشوند. این روند باعث میشود که حتی کسانی که جرمی مرتکب نشدهاند، تنها به دلیل وابستگی قومی، مذهبی یا سیاسی، قربانی این سیاست شوند. اقلیتهای قومی و مذهبی، از جمله کردها و بلوچها، بیشترین آسیب را دیدهاند و بسیاری از افراد بدون ارائه شواهد کافی یا محاکمه عادلانه، به دار آویخته شدهاند. چنین اقداماتی نه تنها نقض حقوق انسانی است، بلکه جلوهای آشکار از تبعیض و سوءاستفاده سیستماتیک از قدرت برای کنترل جامعه به شمار میرود.
نمونههای واقعی نشان میدهند که تأثیر این اعدامها بر سطح فردی و اجتماعی عمیق و ویرانگر است. یک دانشجوی جوان تنها به دلیل شرکت در اعتراضات دانشجویی بازداشت شد و بدون دسترسی به وکیل و محاکمه عادلانه، به اعدام محکوم گردید. خانواده او اکنون در سکوت و درد زندگی میکنند و هر روز با فقدان فرزند خود دست و پنجه نرم میکنند. همچنین، فعالان حقوق بشر از اقلیتها که تنها برای حمایت از فرهنگ و حقوق مردم خود فعالیت میکردند، در محاکمههای محرمانه به اعدام محکوم شدند و این نمونهها تنها بخش کوچکی از واقعیت تلخ و گسترده جامعه ایران هستند. این اعدامها، ترس را در جامعه نهادینه کرده و افراد را از ابراز مخالفت و دفاع از حقوق انسانی بازمیدارد.
استفاده از اعدام بهعنوان ابزار سرکوب، پیام روشنی به جامعه میفرستد: مخالفت با حکومت پیامدهای کشنده خواهد داشت. چنین شرایطی نه تنها حقوق فردی را نقض میکند، بلکه ساختار اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد و نسلهای آینده را در محیطی پر از ترس، اضطراب و سکوت پرورش میدهد. این وضعیت خلاقیت، امید و روح مشارکت اجتماعی را کاهش داده و جامعه را به سمت انفعال سوق میدهد. با این حال، صدای مقاومت و امید هنوز خاموش نشده است. هنرمندان، نویسندگان و فعالان مدنی با وجود تهدیدهای شدید دستگیری و اعدام، به بیان حقیقت ادامه میدهند و نشان میدهند که حتی در تاریکترین شرایط، روح انسان برای عدالت و آزادی خاموش نمیشود.
جامعه جهانی نمیتواند در برابر این نقض گسترده حقوق بشر سکوت کند. اعمال فشار دیپلماتیک، تحریمهای هدفمند علیه مقامات مسئول، حمایت از سازمانهای حقوق بشری و اطلاعرسانی جهانی میتواند جمهوری اسلامی ایران را به توقف اعدامها و احترام به حقوق بشر وادار کند. همچنین، ایجاد شبکههای حمایت از قربانیان و خانوادههای آنان و مستندسازی واقعیات میتواند به کاهش خشونت و محافظت از جان انسانها کمک کند. صدای مردم ایران، حتی در شرایط سرکوب شدید، بیانگر امید به آیندهای بهتر است و نشان میدهد هیچ طناب دار یا زندانی نمیتواند آرزوهای عدالت و آزادی را خاموش کند.
اعدامهای اخیر در ایران نه تنها نقض آشکار حقوق بشر است، بلکه نمایانگر استفاده از خشونت برای کنترل جامعه و سرکوب آزادی بیان است. تنها از طریق مقاومت مدنی، اطلاعرسانی جهانی و فشار مستمر میتوان امید به توقف این روند و احقاق عدالت را زنده نگه داشت. روزی خواهد رسید که ایران از ترس آزاد شود و عدالت بر پایه احترام به حقوق انسانی و شفقت بنا گردد؛ جایی که زندگی، آزادی و کرامت انسانی ارزش واقعی خود را داشته باشند و صدای مردم بیهیچ ترسی شنیده شود. جامعهای که در آن حقوق بنیادین رعایت شود، نه تنها امنیت و آرامش را برای نسلهای آینده تضمین میکند، بلکه امکان پیشرفت، خلاقیت و زندگی انسانی را فراهم میآورد.
نویسنده: نگار هاشمی