به مناسبت روز جهانی زنان روستایی در ۱۵ میزان
مقدمه
روز جهانی زن روستایی یادآور جایگاه میلیون ها زن ایرانی است که شانه های آنها ستون های نامرئی اقتصاد کشور را تشکیل می دهند اما خود در فقر و تبعیض و بی عدالتی گیر افتاده اند.
در ایران تحت رژیم ملاها، زنان روستایی و کوچی بیش از ۱۱ میلیون نفر از جمعیت کشور را تشکیل می دهند. آنان مسوول بخش بزرگی از تولیدات کشاورزی، مالداری و صنایع دستی هستند، اما از ابتدایی ترین حقوق بشری و اقتصادی محروم هستند. قوانین تبعیض آمیز، ساختارهای مردانه و نابرابری های منطقه ای، این زنان را به یکی از آسیب پذیرترین گروه های جامعه تبدیل کرده است.
خانم های غیر فعال در قلب تولید
براساس آمارهای رسمی ۵۹ درصد زنان روستایی به زراعت و مالداری فعالانه مصروف هستند و بیش از ۸۰ درصد پروسس محصولات زراعتی و ۷۰ درصد تولیدات سنتی مالداری و مرغداری کشور توسط آنها انجام می شود.
اما تنها ۶ درصد زمین های زراعتی به نام زنان ثبت شده است. آنها به طور کلی به عنوان "کارگران خانواده بدون دستمزد" شناخته می شوند و در بیمه ، بازنشستگی یا وام های بانکی ذکر نشده اند.
ماده ۹۴۸ قانون مدنی نیز زنان را از ارث واقعی زمین محروم می کند و تنها «قیمت زمین» را برای آنها در نظر می گیرد. این محرومیت قانونی، زنان روستایی را از ابزار اصلی استقلال اقتصادی جدا کرده و آنها را در موقعیت وابستگی و ناتوانی قرار داده است.
فقر چند وجهی و تبعیض روزمره
محرومیت زنان روستایی نه تنها مالی است، بلکه مجموعه ای از فقر آموزشی، بهداشتی و زیربنایی است که زندگی آنها را احاطه کرده است:
- نرخ سواد زنان روستایی ۷۳ درصد است که پانزده امتیاز کمتر از زنان شهری است.
- تنها 43.4 درصد از خانواده های روستایی به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارند.
- بیش از 10000 روستا هنوز به اینترنت پرسرعت دسترسی ندارند.
این ارقام به وضوح نشان می دهد که توسعه در ایران نه تنها زنان روستایی را شکست داده است، بلکه آنها را به عقب برده است. کمبود زیرساخت های اساسی، بار سنگین خانه داری، کار مزرعه، مراقبت از حیوانات و تامین آب همه به دوش زنان افتاده است.
در ولایات لرستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان زنان از صبح تا نیمه شب کار می کنند.
یکی از خانم های الیگودرز می گوید:
"ما سخت تر از مردان کار می کنیم ، اما هیچ کس نمی فهمد تا زمانی که یک زن بمیرد یا بیمار شود و همه چیز باقی بماند."
زندگی در سایه خشونت و ازدواج اجباری
در بسیاری از مناطق محروم، دختران روستایی قبل از رسیدن به سن ۱۵ سالگی ازدواج می کنند. نبود مدرسه در نزدیکی ، فقر خانوادگی و سنت های مردانه آنها را از آموزش محروم می کند و آنها را در چرخه بارداری زودرس ، خشونت و فقر مداوم به دام می اندازد.
این ازدواج های اجباری گاهی به فاجعه های انسانی منجر می شود؛ دخترانی که قربانی خشونت همسری می شوند، راهی برای دفاع از خود ندارند و اگر واکنش نشان دهند یا از خود دفاع کنند، با اتهام قتل و حکم قصاص مواجه می شوند.
از فقر تا زندان و اعدام
تجزیه و تحلیل گزارش های حقوق بشر نشان می دهد که فقر روستایی و تبعیض جنسیتی مستقیماً منجر به چرخه جرم و مجازات سنگین می شود.
تا اکتبر 2025، حداقل 40 زن در ایران اعدام شده اند که بالاترین رقم در دو دهه اخیر است.
بررسی موارد نشان می دهد که بیشتر این زنان از خانواده های فقیر و کم سواد آمده اند و در مناطق روستایی یا مرزی زندگی می کردند. اتهامات به دو دسته اصلی تقسیم می شوند:
- قتل عمدی (قصاص) – زنانی که در واکنش به خشونت خانگی شوهران یا آزارگران خود را می کشند.
- جرایم مواد مخدر – زنانی که به دلیل معیشت ضعیف و کمبود فرصت های شغلی به شبکه های قاچاق جذب می شوند.
اعدام این زنان بیش از آنکه نتیجه جرم باشد، نتیجه فقر و محرومیت است. در پروندههای قصاص، بسیاری از آنها توان پرداخت دیه یا جلب رضایت خانواده مقتول را ندارند و در سکوت کامل اعدام میشوند.
روایتهایی از حاشیه و محرومیت
در سیستان و بلوچستان، زنان و دختران برای آوردن آب، مسافتهای طولانی را با دبه یا مشکهای سنگین طی میکنند. حمل روزانه آب در گرمای ۵۰ درجه، موجب بیماریهای استخوانی و حتی مرگ میشود. در سالهای اخیر چندین کودک دختر در مسیر هوتگها (گودالهای آب طبیعی) غرق شدهاند.
در خوزستان، زنان برای پر کردن یک دبه آب باید ساعتها در صف بایستند.
در لرستان و کهگیلویه، زنان قالیباف و دامدار بدون هیچ حمایت دولتی، محصول خود را با حداقل قیمت به دلالان میفروشند.
یک زن بلوچ در گفتوگویی محلی گفته بود:
«ما در تمام عمر کار میکنیم؛ یا برای زمین مردم، یا برای زنده ماندن. ولی اسم ما هیچجا نوشته نشده است.»
زنان بلوچ، کرد و عشایر؛ قربانیان سهگانه فقر، جنسیت و قومیت
زنان اقلیتهای قومی بیش از دیگران قربانی فقر و تبعیضاند. آمارها نشان میدهد بخش قابلتوجهی از زنان اعدامشده از میان زنان بلوچ و کُرد بودهاند — ساکنان استانهایی با بالاترین نرخ فقر و بیکاری.
در این مناطق، هم فقر اقتصادی، هم تبعیض جنسیتی، و هم حاشیهنشینی قومی دست به دست هم دادهاند.
زنان بلوچ نهتنها از زمین و کار محروماند، بلکه در صورت ورود به پروندههای کیفری (بهویژه مواد مخدر)، اغلب بدون وکیل، بدون ترجمه کافی و در روندهای ناعادلانه محاکمه میشوند.
کنترل و خاموشی بهجای عدالت
در ظاهر، آمار زنان زندانی در استانهای فقیر پایین است؛ مثلاً در سیستان و بلوچستان فقط ۱.۱ درصد از زندانیان زن هستند، در حالیکه میانگین کشوری ۳.۸ درصد است.
اما این کاهش ظاهری نشانه بهبود نیست — بلکه حاصل کنترل اجتماعی و قبیلهای شدید بر زنان است.
در این جوامع بسته، زنان کمتر اجازه حضور در فضای عمومی را دارند و در صورت بروز مشکل، سرنوشتشان نه زندان، بلکه حذف خاموش یا اعدام است.
تبعیض قانونی، از خانه تا دادگاه
قانون در ایران نه پناهگاه زنان که ابزار استمرار تبعیض است.
مقررات خانواده، ارث و ازدواج، زنان را از استقلال مالی و تصمیمگیری محروم کرده است.
در جرایم مواد مخدر، قوانین سختگیرانه، زنان فقیر را بیدفاعتر کرده و هیچ تمایزی میان مجرمان حرفهای و قربانیان فقر قائل نیست.
بدین ترتیب، همان نظامی که فرصت شغلی و آموزشی را از زنان گرفته، آنان را به دلیل فقرشان مجازات میکند.
فراخوان اقدام بینالمللی
وضعیت زنان روستایی در ایران، یک بحران انسانی چندوجهی است:
فقر، تبعیض و مجازات به هم گره خوردهاند و رژیم حاکم بر ایران باعث و بانی آن است.
جامعه جهانی، سازمان ملل، اتحادیه اروپا و نهادهای مدافع حقوق زنان باید با استفاده از همه ابزارهای دیپلماتیک، حقوقی و حمایتی، برای توقف اعدام زنان، لغو قوانین تبعیضآمیز، و اجرای برنامههای حمایتی هدفمند در مناطق روستایی و عشایری ایران اقدام فوری کنند.
نتیجه گیری
زنان روستایی در ایران نیروی محرک تولید ملی هستند، اما در ساختاری زندگی می کنند که آنها را در زنجیره فقر و تبعیض از کار تا مرگ نگه می دارد.
از زمین تا زندان ، از مزرعه تا گنجینه ، یک خط مستقیم تبعیض آنها را دنبال می کند.
آینده عادلانه برای ایران تنها زمانی امکان پذیر است که صدای این زنان شنیده شود و عدالت یک شعار تبلیغاتی نیست، بلکه یک تعهد جهانی برای پایان دادن به تبعیض سیستماتیک علیه آنها است.
در حالی که گزارش های سازمان های بین المللی حقوق بشر بارها از افزایش اعدام ها و تبعیض علیه اقلیت ها هشدار داده اند، وضعیت زنان روستایی ایران به ویژه زنان بلوچ، کرد و کوچی همچنان از توجه جهان خارج است.